RSS " />
آی ای غریبه! ای قشتگ خواستن باورم نمیشود که رفته ای بدون آنکه چشمهای خیس و خسته ی مرا که زاهدانه در حضور چشمهای تو گناه کرده بود دیده باشی ای همیشه خواندنی رفته ای و عهدهای بسته را شکسته ای نازنین شعرهای خوانده و نخوانده ام برق عاشقانه ی نگاه من برای تو بهانه بود ! از حریم خلوتم پا کشیده ای بریده ای به من نگو از حروف نام تو ساده بگذرم که من جز قشنگ نام تو حرف دیگری نخوانده ام !
|
درباره وبلاگ
خانه
|