RSS " />
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در حصار تیرگی

آی ای غریبه!

ای قشتگ خواستن

باورم نمیشود که رفته ای

بدون آنکه چشمهای خیس و خسته ی مرا

که زاهدانه

در حضور چشمهای تو

گناه کرده بود

دیده باشی

ای همیشه خواندنی

رفته ای

و عهدهای بسته را شکسته ای

نازنین شعرهای خوانده و نخوانده ام

برق عاشقانه ی نگاه من برای تو

بهانه بود !

از حریم خلوتم

پا کشیده ای

بریده ای

به من نگو

از حروف نام تو

ساده بگذرم

که من

جز قشنگ نام تو

حرف دیگری نخوانده ام !



+نوشته شده در دوشنبه 87 دی 30 ساعت 10:50 صبح توسط بیتا محلوجی | نظرات شما ()